الهه ی الهام
انجمن ادبی
در یکی از جلسات انجمن موضوع خودنمایی و نیاز به توجه مطرح شد و رسیدیم به این جا که نه فقط آدم ها، که حتّی خالق آن ها هم خودنمایی می کند؛ با این تفاوت که خودنمایی ما از روی عجز است و نیاز ولی خودنمایی آن بزرگ بی نیاز از روی قدرت نمایی و اقتدارو رسیدیم به خلقت آدم و این که خدای بزرگ با آن همه شکوه الوهی و قدرت لایتناهی اش،چرا دست به خلقت موجودی زده است که نه تنها مانند فرشته ها خوش خلق و بی آزار ومطیع و دوست داشتنی نیست، بلکه موجودی است سرکش و زمخت و شرور که هر کاری که دلش بخواهد انجام می دهد.موجودی که گاهی از پست ترین مخلوقات خدا هم پست تر می شود. به هم نوعش که چه عرض کنم به خودش و حتی به خدایش که او را می بیند هم دروغ می گوید.از برادرش می دزدد و به کسانی که او را محرم خود می دانند خیانت می کند، هم نوعش رابه خاک و خون می کشد و... هیچ کدام از این خصلت های زشت و رفتارهای نکوهیده را در حیوانات سراغ نداریم وچرا خدای بزرگ بعد از سرشتن گِل این مخلوقِ از خود راضی، به خودش تبریک می گوید که« تبارک الله احسن الخالقین»؟! وچرا بعد از دمیدن روح به این مجسّمه ی گِلی تمام فرشتگانش را از خُرد و کلان وادار به سجده در برابرش می کند ومقرّب ترین آن ها را به خاطر تمرّد از فرمانش از بهشت جاودان می راند؟! و چرا موجودی را که تا این اندازه و به قیمت رنجاندن فرشته مقربش، دوست دارد و به آن می بالد، از فردوس برین به برهوت زمین تبعید می کند؟!
ما فیلسوف و فقیه نیستیم و علاقه ی چندانی هم به دانستن عقلانی موضوعات این چنینی نداریم و نمی خواهیم که در حیطه ی تخصصی آن ها داخل شویم یا دخالت کنیم. ما با شعر و ادبیات سر و کار داریم و ملاک و معیار مان همین شعر و شعور است. اما با همین ترازوی ناقص و در جمع ده دوازده نفری مان به این نتیجه رسیدیم که هم در خلقت و هم در هبوط آدم، تعمّدی از طرف آفریدگار دانا بوده است. اصلاً خدا عمداً به آدم و حوّا دستور داد که به درخت ممنوعه نزدیک نشوند چون با اِشرافی که به مخلوقش داشت؛می دانست که الانسان حریصٌ بِما مُنع.؟ خدای دانا شک نداشت که آدم نه تنها به آن درخت نزدیک خواهد شد، بلکه هم خواهد چید و هم خواهد خورد و هم در دلش خواهدگفت: به به! چه سیبِ آبدار و خوشرنگ و خوشبو و خوشمزّه ای؟ و این طور بهانه ای که باید برای خدا فراهم شد تا حساب عروسک محبوب و بازیگوش و مختارش را از حساب فرشته های فرمانبردار و مجبورش جدا کند واز آن بالابالاهای آسمان ها به تماشای شیرین کاری های اشرف مخلوقاتش بپردازد. بلا تشبیه ما انسان ها هم آخرین بچه مان را که از بچه های دیگرمان پرتوقع تر و شلوغ تر و شاید پررو تر هم باشد؛ بیشتر دوست داریم و همان قدر که به اولی رو نشان نمی دهیم، آخری را سوار گردنمان می کنیم. ازاین که خدا با بهانه ای زیرکانه و حکیمانه ما را به زیستگاه خودمان فرستاده تا از جمع حوریان لوس و بله قربان گو دور شویم و خودمان باشیم؛ ازخداممنونیم. ما این طور راحت تریم. می ماند حس احترام و ترحم به شیطان مظلوم و بهتان خورده که شاید قربانی ما آدمک ها شد و آن همه سابقه ی عبودیت را فدای عشق نابش کرد و راضی نشد در برابر رقیب تازه از گرد راه رسیده کم بیاورد و سپر بیندازد و میدان را واگذار کند سر و ته جلسه این طور جمع شد که: خداوند سودی از خلقت ما نصیبش نمی شود جز خودنمایی و به رخ کشیدن قدرت بی انتهایش . ما قالیچه های پر نقش و نگار و رنگارنگی هستیم که خدا با گرد گیری و تکاندن ما،عظمت و شکوه خودش را بربلند ترین بام اندیشه و احساس به تمام و کمال به تماشا می گذارد... یا حق . تا بعد... نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|